۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه
۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سهشنبه
دعای شب کم میل خامنهای !
خداوندا ترا به حق آن روزهای خوب گذشته ، که در راه شما میکشتیم هزارهزار و دفن میکردیم آنهارا در خاوران گلزار ! کس نمیشد خبردار ! ویا جرئت نمیکرد از ترس دار !
چهخوب بودآن روزگار ، انترنت و موبایل نبود در کار !
خبر نمیرسید به هرجا ، هرکه مخالف بود میکشتیم درجا !
آخ از دست خبر رسانی ، نمیتوانیم انجام دهیم کاری پنهانی !
جان و مال و ناموس کفار مال مسلمین است ، هرکه با ماست مخالف خارج از دین است ، خداوندا مگر جز این است ؟
ما نایب امام زمانیم ، لایق پادشاهی بر همه جهانیم !
خداوندا مارا یاری ده که ریشه مایل و موبایل و انترنت براندازیم !
خداوندا ما را از شر خبرنگار و روزنامهنگار و تلویزیون و رسانه محفوظ بدار !
خداوندا هرچه کتاب در این دنیاست بجز کتاب خودتان ، نابود فرما !
خداوندا ما را از شر کاغذ و قلم محفوظ بدار !
خداوندا سکوت و ترس و بیخبری را بر این ولایت مستولی دار !
تا ولایت مطلقه ما برقرار و جاوید بماند !
برگرفته از کتاب دعاهای نایب امام توسط
علی آشناگر
۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه
وصیت نامه من
من، حميد ، ايراني ، وصيت مي کنم:
پس از مرگم، نامم به مسجد مبريد
بر سر پيکر بي جانم آخوند و ملا مبريد
مسجدي که لانه آدم کُشان است، پشت بامش پناه اهريمنان است، نه شايسته ما ايرانيان است.
پيکرم به دشت و کوه بَريد، به دور از شهر انبوه بَريد
بگذاريد جسمم از خاک شود، چناري از آن قد برآرد به بلندي پيروزي و با هزاران برگ سبز فرياد بزند: زنده باد آزادي!
مرا به گورستان آخوند ها مبريد، به جهنم زهرا و رضا مبريد، نمي خواهم جسم مرده ام اين نامردمان را نفعي برساند।
مرا به نوحه خوان نيازي نيست. مرا به شياد ريا کار نيازي نيست. مرا با خرافه و نيرنگ کاري نيست.
همان يادي که دوستان از من کنند، وگر به بدي و کژي ياد کنند ، به از کاري است که نوحه خوانان کنند।
گر نديديد پيکر پاره پاره ام، ور از شما مال طلبيدند، تا ببينيد جِسمم و بينديشيد چاره ام، رهايم کنيد:
همان به که اين پيکر خونين رها شود، خوراک سگان و شغالان شود
به هر جا افکنند اين جسم بي جان - چو بيرون مي شود روح من از آن
زنم فرياد تا يابم عزيزان - کجايي ندا ، سهراب، اشکان
و بر روی جسمم پرچم سه رنگ شیر و خورشید را آذین کنید
خبرهای از امروز تهران26 مرداد
منبع خبر : مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
مردم امروز در مقابل دفتر روزنامهی اعتماد ملی تجمع کردند و پس از سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور، با ضرب و شتم و دستگیری توسط نیروهای امنیتی مستقر در آنجا روبهرو شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، امروز با وجود اعلام سایت اعتماد ملی برای لغو تجمع در مقابل دفتر روزنامهی اعتماد ملی، مردم با شنیدن خبر توقیف موقت روزنامهی اعتماد ملی تصمیم به تجمع در مقابل دفتر این روزنامه گرفتند.
این در حالی است که صبح امروز مرتضوی خبر توقیف اعتمادملی را تکذیب کرد و گفت این روزنامه منتشر خواهد شد. با این وجود از ساعتها قبل، نیروهای امنیتی و نیروی انتظامی در مقابل دفتر روزنامهاعتماد ملی حضور داشت.
از حوالی ساعت چهار بعدازظهر، مردم نیز حضور گستردهیی را در مقابل دفتر اعتماد ملی تشکیل دادند اما با هشدارهای نیروی انتظامی و بسیجیهای مستقر در آنجا پراکنده میشدند و به گروههای کوچکتری تقسیم میشدند.
نیروهای امنیتی سعی در پراکنده کردن این گروهها با پرتاب گاز اشکآور در میان آنها و ضرب و شتم آنها داشتند که مردم با هو کردن نیروها، به هم پیوستند و شعارهای گوناگونی از جمله مرگ بر دیکتاتور و ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت سردادند.
این در حالی بود که نیروهای بسیج و امنیتی با موتور به مردم هجوم میآوردند و آن ها را باتوم مورد ضرب و شتم قرار میدادند اما مردم همچنان شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر میدادند.
تعداد زیادی نیروی لباسشخصی نیز همرا با بیسیم و دوربین فیلمبرداری در میان مردم حضور داشتند و در حال فیلمبرداری کردن از مردم معترض حاضر در آن مکان بودند.
سپس نیروهای امنیتی با دستگیر کردن تعدادی از معترضان و با ضرب و شتم، مردم را از مقابل دفتر روزنامه به سمت میدان هفت تیر هدایت کردند و مردم هم با سر دادن شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور به تجمع خود و راهپیمایی به سمت میدان هفتتیر ادامه دادند.
هماکنون نیز تعداد بسیار زیادی از نیورهای لباس شخصی در مقابل در ورودی دفتر روزنامهی اعتمادملی و خیابانهای اطراف آن حضور دارند و مانع توقف مردم در آنجا میشوند.
*****
فریاد الله اکبر و گاز اشکآور در خیابان کریمخان زند
با آنکه مهدی کروبی اعلام کرده بود امروز (دوشنبه) تجمعی در حمایت از روزنامه اعتماد ملی در مقابل این روزنامه برگزار نخواهد شد، از ساعتی پیش خیابان کریمخان زند مملو از نیروهای نیروی انتظامي بود که با لباس فرم در محل حضور داشتند و بیپروا به ضرب و شتم مردم و توهین به عابران میپرداختند. شاهدان عینی از فریاد الله اکبر از سوی مردم و پرتاب گاز اشکآور از سوی پلیس خبر میدهند.
به گزارش موج آزادی به نقل از یک شاهد عینی، در حدود ساعت 18 در اطراف روزنامه نفرات نیروی انتظامی به فاصله یک قدم ایستادهاند و با فاصله کمتری در تقاطع خیابان خردمند، گروهی از لباس شخصیها که به نظر ميرسد نیروهای وابسته به یک نهاد مشخص مثل دادستاني یا سپاه باشند، مستقر شدهاند. این نیروها اغلب ماسکهای سبز رنگ به صورت دارند، اما از نظر هیکل درشت هستند و در یک نگاه از نظر وضعيت ظاهري به نظر میرسد که از نظر بدنی نیروهای دستچین شدهای باشند.
این شاهد عینی میافزاید: مردم هم مثل همه روزهايي که قرار است اتفاقي بیافتد، در پیادهروهای اطراف راه میروند. جمعیت زیاد و فضای خيابان بسیار ملتهب است. به گفتهی وی، از آنجا اطراف دفتر روزنامه اعتماد ملی و در خیابان کریمخان زند تعداد نیروهای پلیس و لباس شخصی بسیار زیاد بود، گروهی از مردم به سمت میدان ولیعصر راه افتادند و سراسر خیابان کریمخان در التهاب است.
این شاهد عینی همچنین گزارش کرده که گروهي از مردم که در خیابان کریمخان زند به سمت میدان ولیعصر راه میرفتند، در تقاطع خیابان حافظ تجمعی ناگهانی شکل داده و فریاد الله اکبر سر دادند. حضور جوانانی که حتی روي خود را نیز نپوشانده بودند، از نکات قابل توجه این تجمع بود.
منابع دیگری خبر دادهاند که ماموران برای متفرق کردن جمعیت در خیابان کریمخان زند از گاز اشکآور استفاده کردهاند.
همزمان برخی منابع نیز گزارش دادهاند که در خیابان ولیعصر حد فاصل میدان فاطمی تا انتهای خیابان شهید بهشتی (عباسآباد) نیز ماموران پلیس حضور پررنگی دارند و در مواردی به ضرب و شتم عابران پرداختهاند.
در پست قبلی اعلام کرده بودم ای کروبی دلاور،ما اهل کوفه نیستیم تو را تنها بذاریم و بخاطر قولی که از طریف وبلاگ به ایشون داده بودم،نزدیک ساعت 4 عصر روز دوشنبه 26 مرداد 1388 با هر زحمتی که بود،خودم را جلوی دفتر روزنامه اعتماد ملی رسوندم. فک کنم در اون ساعت 100 نفری جلوی خیابون خردمند جنب بانک پارسیان جلوی دفتر تجمع کرده بودند که در بین تجمع کنندگان حضور شیرزنان ایرانی بیشتر از آقایون جلب توجه می کرد که در بین اون شیرزنان، زنی بیست و چند ساله با مانتوی مشکی که هر لحظه با تمسخر به یک افسر ریش سفید نیروی انتظامی،که زیر پل عابر پیاده ایستاده بود و بی سیمی در دستش بود،بنگاه می کرد،بیشتر از هر چیزی دیگری جلب توجه می کرد که همین موضوغ باعث عصبانیت اون افسر شده بود و چنان هر دم به این شیرزن چپ چپ نگاه می کرد که باید می بودید و می دیدید و زمانی که نیروی های کمکی،که بیشتر افسران رده بالای نیروی انتظامی بودند از طرف خبابان ایرانشهر به سمت دفتر روزنامه اعتماد ملی – سر کوچه خردمند – خود را به این فرد ( مامور بی سیم بدست ) که بگمانم فرمانده شون بود،رسوندند،اون افسر ریش سفید جان تازه ای گرفت و با بی شرمی هر چه تمامتر اون خانوم مانتو مشکی را به دیگر همکاران نشون داد و احتمالن از اونا خواست که خواسشون به این اون خانوم باشه تا سر فرصت دستگیرش کنند. شاید باورتون نشه اما تا چشم کار می کرد از پل کریمخان ( سر خیابون ایرانشهر، ساعت 16:20) بطرف میدون هفت تیر – دفتر روزنامه اعتماد ملی – ماموران نیروی انتظامی،امنیتی که اکثرشون افسر با درجه های ستوانیکم در گروه های چند تایی گوشه گوشه خیابونا را محاصره و در حال حرکت بودند که بناگاه حضور نیروهای امنیتی موتور سوار 30 تایی برای ایجاد رعب وحشت در دل مردم در طرف دیگر خیابون و بطرف خیابون ولیعصر پدیدار شد اما برای مردمی که در این دو ماه با حضور خود در چنین تجمعاتی،ترس را در دل حکومت انداخته بودند،این حربه ها و ترفندها کارساز نبود و هر لحظه به جمعیت افزوده می شد اما هیچکدام به جمع اون تعدادی افرادی که سر خیابون خردمند جمع شده بودند،اونم بخاطر حضور بیش از حد نیروی انتظامی،اضافه نشدند تا اینکه با کامل شدن نیروی های انتظامی،دستور متفرق شدن از سوی ماموران صادر و تجمع از هم پاشیده شد اما کسی از اون منظقه خارج نشد ضمن اینکه هر چقدر تلاش کردم تا بار دیگه اون شیرزن مانتو مشکی رو ببینم،موفق نشدم و احتمال میدم که اون شیرزن دستگیر شده باشه.
ادوارنیوز: نیروهای گارد ویژه در برابر ساختمان روزنامه اعتمادملی به شدت با تجمع کنندگان برخورد میکنند.
به گزارش خبرنگار ادوارنیوز، صدها نفر که قصد داشتند در برابر این روزنامه تجمع کنند، با هجوم نیروهای ویژه موتورسوار مواجه شدند که به مردم حمله می کنند و آنها را متفرق می سازند.
بر اساس این گزارش تاکنون بیش از 15 نفر از تجمع کنندگان بازداشت و با اتومیبل های ون به مکان نامعلومی منتقل شده اند، همچنین دو زن به شدت از سوی نیروهای انتظامی مضروب شده اند.
نیروهای گارد ویژه که فضای امنیتی در میدان هفت تیر ایجاد کردهاند همچنین به یک اتوبوس شرکت واحد نیز حمله کردهاند.
این درحالی است که ساعتی پیش خبر توقیف روزنامه اعتمادملی منتشر شد.
پارلمان نیوز:مدير مسئول روزنامه اعتماد ملی گفت:با توجه به اعلام نظر دادستان تهران ، روزنامه اعتماد ملی فردا سه شنبه منتشر می شود."محمد جواد حق شناس" در گفت وگو با ايرنا افزود: شب گذشته نمايندگان دادستانی تهران با حضور در دفتر و چاپخانه روزنامه اعتماد ملی،اعلام کردند شماره روز دوشنبه روزنامه نبايد منتشر شود.حدود ساعت ۱۱و ۳۰دقيقه شب گذشته نمايندگان دادستانی تهران به دفتر روزنامه مراجعه و اعلام کردند می خواهند روزنامه فردا را پيش از چاپ ببينند.
وی اظهار داشت: با توجه به اينکه روزنامه برای انتشار به چاپخانه رفته بود موضوع به نمايندگان دادستانی اعلام و آنها بر همين اساس به چاپخانه روزنامه مراجعه کردند.وی گفت: حدود ساعت ۱ و ۴۵دقيقه بامداد ناظر چاپ تلفنی به من اعلام کرد که نمايندگان دادستانی خواستار ديدن فيلم، زينک و نسخه های چاپ شده روزنامه هستند که اين خواسته آنان انجام شد.
حق شناس افزود: نمايندگان دادستانی پس از آن اعلام کردند که شماره روز دوشنبه قابل چاپ و انتشار نيست ، ما اعلام کرديم حاضريم براساس قوانين و مقررات موجود در صورت مغايرت با قانون موارد و مطالب مندرج مغاير با قانون را اصلاح کنيم.
وی با بيان اينکه نمايندگان دادستانی گفتند امکان و موقعيت اين کار وجود ندارد، اظهار داشتند که حداقل امکان چاپ شماره روز دوشنبه اعتماد ملی مقدور نيست و برهمين اساس روزنامه امروز توزيع نشد.
وی گفت: برهمين اساس شماره روز دوشنبه روزنامه اعتماد ملی براساس خواست و نظر دادستانی تهران توقيف موقت شده است.
اين درحالی است که "سعيد مرتضوی" دادستان تهران صبح امروز در گفت وگو با مهر ضمن تکذيب خبر توقيف روزنامه اعتماد ملی اعلام کرده است: علت عدم توزيع اين روزنامه در روز دوشنبه وجود مشکلات چاپخانه بوده و اين روزنامه توقيف نشده است.
حق شناس در اين خصوص نيز گفت: صحبت های آقای مرتضوی اتفاق خوبی است و ما از آن استقبال می کنيم و براين اساس روزنامه از فردا مانند گذشته منتشر خواهد شد.
مردم همچنان در اطراف هفت تیر و کریمخان حضور دارند. از ساعت 18:30 نیروهای تازه نفس با موتور مستقرشدند.ماموران تا پله های مترو مردم را تعقیب و با باتوم زدند
نحوه عبور از خیابان در ایران: اول به آسمان نگاه کنید تا از سقوط نکردن هواپیما مطمئن بشید.
بعد به چپ و راست همزمان نگاه کنید تا از نیومدن موتوریهای لباس شخصی مطمئن بشید بعد عبور کنید.
اي واي اصل كاري يادت رفت : اول آسمون رو نگاه ميكني مبادا هواپيمائي ، بالگردي درحال سقوط باشه ، بعد وسط خيابون رو نگاه ميكني گودال مترو زير پات باز نشه ، بعد به تابلوهاي خيابان نگاه ميكني تا حدس بزني امروز اين خيابون كدوم طرفه است ( البته به پارچه نوشته هائي كه مثلا روش نوشته باشن خيابان وليعصر از 23 مرداد يكطرفه ميشود و ميبيني 26 مرداده اما هنوز 2 طرفه است و وقتي ميپرسي بهت ميگن مرداد امسال 23 نداشته ) اصلا توجه نكن . با همه اين مراقبتها لباس شخصيها ميگيرن ميبرنت تا انقدر غصه از خيابون رد شدن رو نخوري ! بيكاري رد ميشي ؟
همه ساله حج نمودن سفرحجازكردن
شب جمعه ها نخفـتن ، بخدای راز گفتن
ز وجود بي نيازش طلب نياز كردن
به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
زمناهي وملاهي همه احترازكردن
زمدينه تابه كعبه سروپا برهنه رفتن
دولب از براي لبيك به وظيفه بازكردن
به خدا كه هيج يك را ثمر آنقدر نباشد
كه به روي نااميدي دربسته بازكردن