یکی از سنگهای تخت جمشید نشیمنگاه مردم در مسجد
خودتان قضاوت کنید
ایران ویرانه شد
دستگیری در 18 تیر، شهادت در 25 تیر بر اثر جراحتهای وارد شده در زندان
سایت موج آزادی: پیکر شهید محمد کامرانی که پنجشنبه گذشته بر اثر جراحتهای وارد شده در زندان اوین، در بیمارستان مهر تهران از دنیا رفت، صبح امروز (شنبه) در بهشت زهرا تشییع و به خاک سپرده شد.
محمد کامرانی که تنها 18 سال داشت و جمعه گذشته قرار بود در کنکور پزشکی دانشگاه آزاد شرکت کند، روز هجدهم تیر در حوالی میدان ولیعصر تهران دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بود.
این شهید چند روز پس از بازداشت، به همراه گروه دیگری از بازداشت شدگان به زندان اوین منتقل شد. خانوادهی این شهید وقتی از محل نگهداری او خبردار شدند که یک مامور زندان اوین در جمع خانوادهی بازداشتشدگان فهرستی از اسامی افراد بازداشت شده راخواند و از انتقال آنها از کمپ کهریزک به زندان اوین خبر داد.
پیگیری خانوادهی او به اینجا رسید که مطلع شدند دستور آزادی وی نیز صادر شده و به همین منظور صبح روز چهارشنبه 24 تیر ماه به زندان اوین مراجعه کردند، اما در آنجا به آنها گفته شد که فرزند شما مجروح بوده و به بیمارستان منتقل شده است.
وقتی این خانواده به بیمارستان لقمان رفتند، با پیکر نیمه جان محمد کامرانی روبهرو شدند که همچنان تحت کنترل ماموران بود. آنها با هماهنگی مسئولان بیمارستان و باز تحت کنترل شدید ماموران، فرزند خود را به بیمارستان مهر منتقل کردند، اما تلاشهای کادر پزشکی در نهایت بینتیجه ماند و محمد کامرانی 18 ساله نیز به ندا آقاسلطان، سهراب اعرابی و دیگر شهیدان پیوست.
پیکر شهید محمد کامرانی صبح روز شنبه 27 تیر در میان حزن و اندوه دوستان و خانواده داغدارش تشییع و در قطعه 221 بهشت زهرا به خاگ سپرده شد.
http://www.youtube.com/watch?v=63rxIkO64Sg http://www.youtube.com/watch?v=u9ilKAJg8zk http://www.youtube.com/watch?v=3jdTVhZOKx8 | |
|
جمعه این هفته تهران نیستم ولی اگر بودم مثل همه رفقا حتماً به نماز جمعه می رفتم. مدتهاست که نماز جمعه های به امامت آقای هاشمی را شرکت نکرده ام ولی این بار ماجرا متفاوت است. می دانم که در این چند روز بحث داغ محافل و گعده های بر و بچه های حزب اللهی همین موضوع و مهم تر از آن احتمالات مختلف و شعارها و حضور موسوی و خاتمی خواهد بود.
اگر موسوی و خاتمی به نماز جمعه بیایند شک نکنید که برای تکرار ماجرای فحش و کتک خوردن عبدالله نوری و مهاجرانی در تابستان ۷۷ آمده اند و وقتی که به این نیت آمده اند معلوم است که این اتفاق نباید بیفتد! همچنان که با شعار های تند و غیر عقلانی نباید فرصت مظلوم نمایی و خود بهشتی بینی (!) به کسی داده شود. حتی اگر محتوای خطبه ها بد بود که بعید است نباشد!!
فقط به نظرم دو اتفاق لازم است بیافتد. اول اینکه در صورت حضور نماز اولی ها ( بر وزن رأی اولی ها! ) هر گونه لودگی و خود شیرینی باید در میان موج خروش حزب الله مضمحل و منحل شود. دوم اینکه همان شعار های همیشگی باید به گونه ای ادا شود که معنای اصیل و حقیقی اش بیش از پیش مفهوم شود. این هفته در نماز جمعه شعار هایی که عمری است سر می دهیم و مشت هایی که عمری است بر سقف آسمان می کوبیم معنادار تر از همیشه است. ما اهل کوفه نیستیم ...
درباره اعاده نماز هم نمی دانم بحث فقهی و رساله ای اش چیست. اگر دلی باشد که به دل خودتان مربوط است. به نظر من که لازم نیست!! نه هیچ کدام از ما خاک پای قنبر، غلام حیدر کرّار (ع) می شویم و نه آن دیگران در بدکاری و بدعهدی به گرد پای پادو های دشمنان فاطمۀ زهرا (س) می رسند ... تا به حال نشنیده ام که مولا رکعتی از نماز های آن بیست و پنج سال را اعاده کرده باشد! والله عالم.
سجاد صفار هرندیپسر وزیر ارشاد
http://sajjadsaffar.blogfa.com/
"آیا در نماز جمعه شرکت میکند؟"
اشتباه نکنید! این پرسش یک جوان معترض به نتیجه انتخابات در مورد حضور موسوی در نماز جمعه پیش رو نیست؛ این پرسشِ مسوول گزینش محلی از همسایگان شخص پذیرفته شده در آزمون ورودی دانشگاه یا متقاضی استخدام در اداره ای دولنی در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد است. پرسشی که پاسخ منفی به آن هزاران نفر را از تحصیل و کار در ایران محروم کرده است.
اکنون، سال ها پس از آنکه بی اعتنایی مداوم اکثریت قاطع مردم به نماز جمعه، پرسش فوق را از فرم های گزینش اداری حذف کرده یا آنرا پرسشی صوری ساخته است، گروهی با دعوت از این اکثریت بی اعتنا به حضور در این مراسم آنرا شیوه مناسبی برای اعتراض به خط رسمی حکومت یافته اند.
در این نوشته قصد ندارم درباره کارآمد بودن یا نبودن این روش یا نقش رفسنجانی –بعنوان خطیب نماز جمعه- قلم بزنم. این نوشته پاسخ شخصی من به این پرسش است که آیا برای نشان دادن اعتراض یا رسیدن به هدف، استفاده از هر امکانی مجاز است؟ حتی اگر آن امکان مغایر باور و عقیده مان باشد؟
همانگونه که اینجا گفته ام یکی از مشکلات اصلی من و امثال من با رژیم این است که اجازه نمی دهند ما خود واقعی مان باشیم. حکومت، سال هاست فرهنگ و هنجارهای رسمی اسلامی را تبلیغ میکند و عدول از آنها را به هیچ روی نمی پذیرد. این مساله باعث شده عامه مردم آنجا که مجبور به نشان دادن اطاعت شان از این فرهنگ هستند غالبا دوچهره ای شوند و آنجا که نظارتی نیست نقاب از چهره برکشند و سعی کنند تا "خود" باشند
البته هستند گروهی که تاب مستوری نداشته و هزینه "غیر رسمی بودنشان" را با ترک وطن، از دست دادن موقعیت های شغلی-تحصیلی یا زندان و توبیخ می پردازند: از آن نقاش گیلانی که حاضر به دیدار خامنه ای نمی شود گرفته تا آن دختر جوان غیرسیاسی ای که هنگام خروج از خانه ارتفاع مانتویش را وجب نمیکند!
لازم به گفتن نیست که غاطبه این گروه، ایرانیان ثابت قدم ، تحصیل کرده و فرهیخته ای هستند که اگر تظاهر به پذیرش هنجارهای حکومتی کرده یا دستکم مخالفتشان را علنی نمی کردند می توانستند موقعیت های مالی- اجتماعی خوبی در ایران کسب کنند.
منِ غیرمذهبیِ مخالف حکومت – که در تلاش نسبی برای خود بودن- از بسیاری مزایا و موقعیت ها محروم شده ام جهت حضور در نماز جمعه باید به یک پرسش ذهنی پاسخ دهم: اگر پوشیدن لباس ساده، گذاشتن ته ریش –آنگونه که بعضی ها توصیه میکنند- و حضور خودم در نماز جمعه یا مراسم اعتکاف را برای رسیدن به سودی اجتماعی (که در نهایت سود فردی نیز در پی خواهد داشت) قابل توجیه بدانم آیا می توانم به طریق اولی حضورم را در دیگر مراسم مذهبی-حکومتی برای نیل به سودی شخصی – کسب موقعیت مالی، اجتماعی- توجیه کنم؟
پارادوکس خنده آور این جاست که اگر امثال من اهل پیراهن روی شلوار انداختن، تسبیح به دست گرفتن، حضور در نماز جمعه و اعتکاف، توسل به نظر خمینی و مراجع تقلید و اذان گفتن بر پشت بام بودیم دیگر مشکل چندانی با حکومت نداشتیم تا به آن اعتراض کنیم!
جناب موسوی نشان داده که انسان صادقی است. صداقت را فدای مصلحت نکرده و به صراحت خط خود را از مخالفان رژیم، سکولارها و اپوزوسیون خارج از کشور سوا کرده است. شایسته است ما نیز چون او – دستکم با خودمان- صادق باشیم.
نتیجه گیری من این است که اگر انسان مذهبی یا دستکم معتقدی هستید شرکت در نماز جمعه این هفته – فارق از مفید بودن یا نبودن اش- عمل غیراخلاقی نیست ولی اگر پاسخ تان به پرسش ذهنی من مثبت است شرکت تان در نماز جمعه عمل کم فایده ای است چراکه راه های ایمن تری برای رسیدن به سود شخصی در این حکومت ظاهر پرست وجود دارد و اگر چون من غیرمذهبی سکولار هستید قبل از انداختن چادر بر سر یا گرفتن تسبیح به دست یکبار دیگر با خودتان خلوت کنید. راه های دیگری نیز برای حضور در جنبش سبز و نشان دادن اعتراض وجود دارد. راه هایی که مستلزم کتمان شخصیت و اندیشه هایتان و پاشیدن رنگ سبز بر صورت کبودتان نباشد. شیوه هایی که میتواند بجای نماز جمعه درغروب پنچشنبه اجرا شود!
حضور "همه" ایرانیان در خیابان های مختلف در سرتاسر ایران و ایجاد تجمعات پراکنده در روز شهدای جنبش(پنجشنبه و جمعه) در ساعت 5 تا 8 شب(با همراه داشتن عکس شهدا)/// همچنین با توجه به اطلاعات موجود مبنی بر اختلافات به وجود آمده در سطوح مختلف نیروهای نظامی و امنیتی، پیشنهاد شده است که به هنگام عبور از پایگاه های سپاه،نیروی انتظامی و بسیج با اهدا و یا قرار دادن یک "شاخه گل" و نیز ثبت این تصاویر توسط فیلم و عکس ، بار مستقیم این جنایات را بر دوش و وجدان تک تک سپاهیان و افراد نظامی خواهیم گذاشت (که به این وسیله انشقاق بین نیروها عمیق تر می شود)و نیز با پخش این تصاویر، فشار عمومی این نیروها را تا مرز شکست پیش خواهد راند و مظلومیت مردم ما بیش از پیش آشکار خواهد شد
موسوی در ادامه سخنانش به خانواده اعرابی اطمینان داد که در پیگیری ماجرای شهادت سهراب و سایر شهدای درگیری های اخیر در کنار آنها خواهد ماند و خانواده های داغدار را تنها نخواهد گذاشت.
در این دیدار به علت ازدحام بیش از حد جمعیت امکان گفتگوی طولانی میان میرحسین و خانواده اعرابی میسر نشد.
مردم در مقابل منزل سهراب با سر دادن شعار حمایت خود را از میرحسین موسوی اعلام کردند. آنها همچنین در شعارهای خود از موسوی خواستند تا نگذارد خون های ریخته شده پایمال شود.
میرحسین موسوی، پیش از این نیز با خانواده یکی دیگر از شهدای راه آزادی دیدار و از آنها دلجویی کرده بود.
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی نیز پس از این دیدار، در گفتگو با تلویزیون بی بی سی فارسی گفت که ماجرای مرگ پسر 19 ساله اش را پیگیری خواهد کرد.
او که از اعضای گروه مادران صلح است به بی بی سی گفت که به نهادهای داخلی و خارجی شکایت خواهد برد.
به نام خداوند جان و خرد
دعوت جبهه ملی ایران به گردهمایی برای گرامیداشت شهدای سی ام تیر و تمامی شهیدان راه آزادی ایران
" ای مردم، من به جرات می گویم که استقلال ایران از دست رفته بود، ولی شما با رشادت خود آن را نگهداشتید ... ای کاش مرده بودم و ملت ایران را این طور عزادار نمی دیدم ... "
دکتر محمد مصدق
سی ام تیرماه 1331
پنجاه و هفت سال پیش، که جنبش نوپای ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، بر آن بود ، تا در عرصه سیاست داخلی آزادی انتخابات و مطبوعات و استقرار حاکمیت ملی بر اساس قانون اساسی مشروطه را به منصه ظهور رساند و در پهنه سیاست خارجی، موازنه منفی و ملی شدن صنعت نفت را برای ملت ایران به ارمغان آورد، مانعی عمده بر سر راه بود، و آن اینکه، استبداد وقت می خواست تا با رویکردی انحصارگرایانه، قدرت مطلق را در دست داشته باشد و با تحریف و نقض قانون اساسی مشروطه که ثمره جان و اندیشه کوشندگان راستین راه آزادی بود، ابزار کارایی و مجال عملکرد دولت قانونی را محدود سازد، که استعفای اعتراض آمیز دکتر مصدق و جنبش اعتراض مدنی پس از، آن پیش بینی ها و معادله های تصاحب قدرت و تسلط بر قوه مجریه را بر هم ریخت .
دولت منتصب به دربار، در آغاز کوشید تا با تکیه بر نیروی قهریه تفنگ و سرنیزه، و ایراد خطابه های تهدیدآمیز و عوامفریب، مشروعیتی میان تهی را برای خویش فراهم آورد، غافل از آن که روح جمعی و خودآگاهی ملی، وجدان ملتی را به خروش آورد که ارزش های از جان گرانبهاتر خود، آزادی و منافع ملی را در خطر می دید . حضور صلح آمیز و اعتراض مدنی ایشان را حاکمیت استبدادی برنتابید و به خشونت و ددمنشی دست یازید و خون شمار زیادی از فرزندان پاک نهاد این مرز و بوم را بر سنگفرش های میدان بهارستان روان ساخت، اما در عزم راسخ ملت ایران خللی وارد نگردید و استبداد مطلقه را به عقب نشینی و تمکین وادار ساخت که به خواست مردم گردن نهد .
خون آن شهیدان سرفراز، زمان و مکان را درنوردیده است و در شریانهای تاریخ این کهن بوم بر ساری و جاری است . خون هایی که نهال های برومند دیگری را آبیاری ساخت و فرزندان سربلند دیگری را در سایه سار آنها پرورید، که حماسه های جاودانه دیگری را رقم زنند . حماسه 16 آذرماه 1332 ،حماسه نهضت مقاومت ملی، هشت سال دفاع میهنی، هجدهم تیرماه 1378 و ... تا حماسه های خونبار و سترگ خردادماه و تیرماه هشتادوهشت که هر یک چامه ای سرشار از افتخار و اندوه است .
اکنون ماییم و میراث آن جان باختگان آرمانخواه، که جهانی دیگر و ایرانی آزاد و آباد را می خواستند رقم زنند و در این امید جان گرامی به نثار آوردند. به یاد ایشان، به یاد شهیدان سی ام تیرماه، به یاد شهیدان راه آزادی و مردمسالاری و منافع ملی، و با درود به شهیدان پویش و خیزش آگاهانه و مدنی خرداد و تیرماه هشتادوهشت، گردهم می آییم و با نثار گل و ادای احترام بر مزار متبرکشان در ابن بابویه، نام و یاد و راهشان را گرامی میداریم .
آن عاشقان سرزه که با شب نزیستند رفتند و شهر خفته ندانست کیستند
فریادشان تموج شط حیاط بود چون آذرخش در سخن خویش زیستند
مرغان پرگشوده توفان که روز مرگ دریا و موج و صخره برایشان گریستند
زمان : سه شنبه سی ام تیرماه - ساعت 17
مکان و محل حركت : میدان هفت تیر جنب مسجد امام جواد