جمعه این هفته تهران نیستم ولی اگر بودم مثل همه رفقا حتماً به نماز جمعه می رفتم. مدتهاست که نماز جمعه های به امامت آقای هاشمی را شرکت نکرده ام ولی این بار ماجرا متفاوت است. می دانم که در این چند روز بحث داغ محافل و گعده های بر و بچه های حزب اللهی همین موضوع و مهم تر از آن احتمالات مختلف و شعارها و حضور موسوی و خاتمی خواهد بود.
اگر موسوی و خاتمی به نماز جمعه بیایند شک نکنید که برای تکرار ماجرای فحش و کتک خوردن عبدالله نوری و مهاجرانی در تابستان ۷۷ آمده اند و وقتی که به این نیت آمده اند معلوم است که این اتفاق نباید بیفتد! همچنان که با شعار های تند و غیر عقلانی نباید فرصت مظلوم نمایی و خود بهشتی بینی (!) به کسی داده شود. حتی اگر محتوای خطبه ها بد بود که بعید است نباشد!!
فقط به نظرم دو اتفاق لازم است بیافتد. اول اینکه در صورت حضور نماز اولی ها ( بر وزن رأی اولی ها! ) هر گونه لودگی و خود شیرینی باید در میان موج خروش حزب الله مضمحل و منحل شود. دوم اینکه همان شعار های همیشگی باید به گونه ای ادا شود که معنای اصیل و حقیقی اش بیش از پیش مفهوم شود. این هفته در نماز جمعه شعار هایی که عمری است سر می دهیم و مشت هایی که عمری است بر سقف آسمان می کوبیم معنادار تر از همیشه است. ما اهل کوفه نیستیم ...
درباره اعاده نماز هم نمی دانم بحث فقهی و رساله ای اش چیست. اگر دلی باشد که به دل خودتان مربوط است. به نظر من که لازم نیست!! نه هیچ کدام از ما خاک پای قنبر، غلام حیدر کرّار (ع) می شویم و نه آن دیگران در بدکاری و بدعهدی به گرد پای پادو های دشمنان فاطمۀ زهرا (س) می رسند ... تا به حال نشنیده ام که مولا رکعتی از نماز های آن بیست و پنج سال را اعاده کرده باشد! والله عالم.
سجاد صفار هرندیپسر وزیر ارشاد
http://sajjadsaffar.blogfa.com/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر