۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

بيانيۀ شاهزاده رضا پهلوی در مورد ناديده گرفتن حقوق انسانی اقوام ايرانی



Image and video hosting by TinyPic



Image and video hosting by TinyPic

هم ميهنانم،
اعدام بی رحمانه ی احسان فتاحيان باری ديگر گوهر ضد انسانی و جَنَم ضد ايرانی ولايت مرگ وجهل را نمايان کرد؛ اين حکومت اشغال گر و ايران ستيز که برای بر جا ماندن خود دست به هرگونه پليدی و جنايتی می زند و در عين حال مدعی برخورداری از برترين حقيقت ها نيز است،آيا به راستی حق را نمايندگی می کند؟ آيا طی اين سی سال هرگز انسان را رعايت کرده است؟آيا طی اين سی سال هرگز ايرانيت را به جا آورده است؟ پرسش اين است: اين ها برامده از کدامين وحشت سرای تاريخ،برخاسته از کدامين سنت و مکتب اند که از هنگام ورود ناگوار اش به خاک ايرانزمين،برای ايران و ايرانی جز رنج و درد و مرگ هديه ی ديگری نداشته و چيزی، جز رگبار اندوه وطوفان بيم نبوده است؟ايرانيان،آنچه که خمينی پايه گذاشت و کسانی، غرقه در نوستالژی خون و خشونت، امروز از آن به راه طيبه ی امام ياد می کنند و خواهان بازگشت تام و تمام به آن اند، يک نظام آپارتايد محض بود که برترين ويژگی اش، تا به همين امروز، بخش کردن انسان ها به خودی و غير خودی، و يا، کافر ومومن بوده است؛ کافر، و يا غير خودی، هر آن کس است که خواستار حق است و معترض وجستجوگر آزادگی و آزادی، و مومن نيز کسی ست که به پشتيبانی کورکورانه از اقلیت حکومتی برخيزد و خارج از مدار نَفَس گير ولايت گام ننهند، چرا که جز اين، شايسته ی بزرگ ترين کيفر ها خواهد بود.
هم ميهنانم،
نظام آپارتايد ولايی که سيادت و سروری يک طيف غير مولد را بر همه ی ديگر قشر ها و گروه های اجتماع رسميت بخشيده است، برای خود حق مطلق تفسير و روايت در همه ی زمينه های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سياسی و دينی قائل است و با تکيه به اين حق مطلق، که اصولا ناقض هر گونه برداشت اصيل از مفهوم حق است، هر آن کس را که مطابق منافع او عمل نکند،محارب، مفسد و مُرتد ناميده و در نهايت به حذف و نابودی فيزيکی اش دست می زند.در اين ميان آن دسته از هم ميهنان ما که بطور آشکار از آئين و مکتب ولايت محوران حکومتی پيروی نمی کنند، هدف فشارها و تبعيض های دوگانه هستند؛ در کناردراويش و عارفان ميهن ما که حکومت فقيهان از هيچ فرصتی برای پايمال کردن حقوق اوليه ی آنان چشم پوشی نمی کند، دو تا از شريف ترين و بلند آوازه ترين تيره های قوم ايرانی، يعنی بلوچ ها و کردها، بزرگ ترين رنج ها رادر اين سی سال برده اند. آن ها از هر غير خودی ای غير خودی تر شمرده شده اند، و اين در حالی ست که تاريخ ايران بدون اين راستين ترين فرزندان ايرانزمين پنداشتنی نيست و اصولا تمدن ايرانی هرگز هيچ يک از فرزندان خود را غير خودی ندانسته و امروز نيز نمی داند؛
عزيزانم،
در فردای برچيده شدن اين نظام آپارتايد و اشغالگر که جز ويرانی ايران و خواری ايرانی دستاوردی نداشته است،همه ی فرزندان کوروش برای ايرانی آباد و آزاد، شانه به شانه ی هم خواهند کوشيد ودر زير آسمان آبی ايرانشهر، همه ی ايرانيان پاک نهاد با هم در شادمانی و آسايش و آشتی خواهند زیست.
هم ميهنان،
شک نکنيم: در ايرانی که از دست اغيار بد نهاد باز اش خواهيم ستاند، هيچ کس بر هيچ کس برتری نخواهد داشت.مرگ اجباری و نابهنگام احسان عزيزم را از سوی ملت بزرگ ايران به خانواده ی گرامی و همه ی بازماندگان و دوستان اش تسليت می گويم و خود را در اندوه بزرگ شان شريک می دانم؛ خون او به هدر نخواهد رفت، وايرانزمين نام يکايک فرزندان دلير اش را در حافظه اش ثبت خواهد کرد.
خداوند نگهدار ايران بادرضا پهلوی
٢٣ آبان ماه١٣٨٨

۱ نظر:

مهرداد محمودی گفت...

درود

عالی بود.


هزاران گل سرخ