سياست پيشه مردم حيله سازند
نه مانند من و تو پاك بازند
تماما حقه باز و شارلاتانند
به هر جا هر چه پاش افتاد آنند
به هر تغيير شكلي مستعدند
گهي مشروطه گاهي مستبدند
نمي داني كه ايران است اينجا
حراج عقل و ايمان است اينجا
نمي داني كه ايراني چه چيز است
نمي داني چقدر اين جنس حيز است
تمام از جنس گاو و گوسفند ند
نه آزادي نه قانون مي پسند ند
چه دانن اين گروه ابله دون
كه حريت چه باشد چيست قانون
چو ملت اين سه باشند اي نكو مرد
چرا بايد بكوبي آهن سرد؟
به اين وصف از چنين ملت چه جويي؟
به اين يك مشت پر علت چه گويي ؟
براي همچو ملت همچو مردم
نبايد كرد عقل خويش را گم
نبايد اسم برد از رسم و آيين
به گوش خر نبايد خواند ياسين
تو خود گفتي كه هر كس بود بيدار
در ايران ميرود آخر سر دار
چرا پس ميخري بر خود خطر را
گذاري زير پاي خويش سر را
كني با خود اعالي را اعادي
نبيني در جهان جز نا مرادي
بابا ايرج ميرزا دمت گرم/ اين شعرا چه قدر اين روزا به چشم مي ياد / اين هایكه دارن خودشون را برای انتخابات جر ميدن اين ابيات را با دقت بيشتري بخوانند / حالا برين راي بدين تا مي تونين به خود تون بعد کنید / بشينين تا تغييرات خورده خورده شكل بگيره / دمكراسي ريدن براتون / اونم از نوع دينيش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر