۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

دوزخ و دوزخیان


Image and video hosting by TinyPic


Image and video hosting by TinyPic

حضرت شیطان سالی یک بار مهمانی مجللی برای جهنمیان تشکیل میداد و تنها سه نفر از نزدیکان اجاره داشتند در خوردن

آتش و سا یر ماکولات شریک باشند ویک در خواست از آن حضرت میتوانستند ارائه نمایند.

راوی میگوید دیدم :


حضرت در مجمری از آتش جلوس کرد و در دست مبارکش گرز سنگین واتشینی گرفته بود . راوی میگوید از سایر دوزخیان پرسیدم این سه نفرچه کسانی هستند گفتند آنقدر خون بیگناهان ریخته اند انقدر تجاوز جانی ومالی در آن جهان انجام داده اند که گناهان ما در مقابلشان هیچ است راوی میگوید رفتم جلو دیدم الهی بمیرم اقام رهبرم خامنه ای بر کرسی از آتش نشستته واز گوشهای مبارکشان فرتوفورت دود بیرون میاید آتش با چنان قدرتی آلهی بمیرم وارد دهان مزخرف گویشان میشد واز مقعد مبارکشان به بالا ترین طبقه دوزخ فوران میکرد نفر دوم فرما نروای انگلستان بود که انهم حال و روزی کمتر از رهبر نداشت .

سومی هم قدرتمند ترین فرمانروایان جهان رئیس جمهور امریکا بود او هم راوی میگفت هرچی سوراخ داشت از انها اتش فوران میکرد ابتدا فرمانروای انگلستان گفت یا حضرت شیطان میتوانم زنگی به کشورم بزنم شیطا ن ضخیم با نگاهی پر از محبت تلفن همراه را بدستش داد آلو نخست وزیر همه چیز مرتب است آخوندها باید بیشتر در خر کردن مردم کوشا باشتد در خاور میانه تا

میتوانید الاغ تربیت کنید نفت هم ارثیه ملکه ویکتوریاست مسئول حراست آن در زمین آب ها با شما ست همه را ملا کنید که

احمق کم نیاریم. تلفن را تقدیم شیطان کرد شیطان الضخیم فرمود دو قیقه صحبت کردی میشود دو میلیون پاند فورا ملکه یک چک

دو ملیون پاندی تقدیم حضور کرد بوش گفت منم مخواهم با دیک دیک جان صحبت کنم تلفن را برداشت گفت های دیک همه چیز درست است تا میتوانید کشورها را دمکراسی کرده ونفتشان را مصادره نمائید مردم همه خوبند امنیت دارند مد ت شد سه دقیقه .

شیطا ن فرمود میشود ده ملیون دلار بوش یک چک ده ملیون دلاری تقدیم کرد خامنه ای برای اینکه در مقابلشان کم نیارد گفت

سرور من شیطان الضخیم و رحیم میخواهم با امت اسلامی صحبتی داشته باشم آلو احمد کلم چطوری تا میتوانی انگ بر وطن پرستان بزن تا میتوانی بکش تا میتوانی دستگاهای سانتریفوژ تبدیل انسان به اولاغ را زیاد کن ونگران مخارج نباش تا جون از

کونه امت اسلامی در بیاید و پس از بیست دقیقه شرو ور تلفن را تفدیم کرد شیطان فرمود بیست ریال بده خامنه ای بانک برآورد در جلوی اجنبی مراعات مرا میکنی من ثروتم از نفت وخمس وذکات میلیاردها پوند است فرزندانم در سراسر دنیا ثروتهای نجومی دارن انوقت بیست ریال بدهم با گفتن این حرف شیطان ضخیم چنان خشمگین شد که از چشمان مبارکشان آتش سرخ زبانه میکشید که تمام دوزخ را فرا گرفت راوی میفرماید دیدم حضرت گرز هفتصد هزار تنی خود را به حرکت درآورد و بر سر سید علی رهبر

فرود آورد که از سوراخ کونه رهبر آتش سرخ وسیاه شبیه گدازه های آتش فشان فوران کرد واز دهان شان آتشی برنگ بنفش

تمام جهنم را فرا گرفت شیطان الضخیم فرمود تو در بین مریدان من از همه احمق تری آخر اولاغ تلفن اینها راه دور بود مال تو داخلی است هنوز نفهمیدی از دوزخ به دوزخ تلفن داخلی حساب میشود.

با تشکر از حمید عزیز کانادا

هیچ نظری موجود نیست: