خانم ها و آقايان،
در روز 22 خرداد از تقويم ما و 12 ژوئن در تقويم شما جنبشی نو بدنيا آمده است؛ جنبشی که نه اسلامی و نه ضد اسلامی است؛ نه طرفدار سرمايه داری است و نه پيرو سوسياليسم و يا هر نوع ديگر ايدئولوژی و حکومت ديگری؛ به مناقشات سياسی پيش از تولد خود اعتنائی ندارد و بوسيلهء حرمت و، حتی بيش از آن، حاکميتی که برای صندوق رأی قائل است تعريف می شود. رهبر جکومت اسلامی و شورای نگهبان آن، با تأئيد يک انتخابات تقلبی، در برابر اين جنبش ايستاده اند. آنها در واقع راه را بر مردم بسته اند و پلی نيز در پشت سر باقی نگذاشته اند. اين جنبش ممکن است که بلافاصله به پيروزی نرسد و حرکت ها و بازايستادن های خود را داشته باشد. ممکن است که در حال حاضر ادارهء خيابان ها را از دست داده باشد اما، در هر حال، مردنی نيست.
روحيهء اين جنبش در هر خانه و محل کاری، چه دولتی و چه خصوصی، نفوذ خواهد کرد و کار دولت را چنان به توقف خواهد کشاند که راه خروجی برای ستمگران باقی نمانده و آنها را مجبور خواهد ساخت تا تسليم پيروزی حقوق بشر و دموکراسی در ايران شوند
---------------------------
خانم ها و آقايان،
بخاطر آمدن تان از شما تشکر می کنم. نيز از وقتی که گذاشته و توجهی که به فريادی می کنيد که برای آزادی و دموکراسی از ايران برخاسته سپاسگزارم. طی سه هفتهء گذشته هموطنان شجاع من هزينهء دريدن رونمای مقبوليت رژيم حاکم بر ايران، و حقانيت اش برای سخن گفتن از جانب مردم ايران در خارج، را با خون خود پرداخته اند. سرکوب جنايتکارانهء پی آمد اين تظاهرات ممکن است خيابان ها را ساکت کند، بستن راه های خبر رسانی ممکن است در مغرب زمين از توجه جهانی بکاهد. شما ممکن است با عناوين روزنامه هائی روياروی شويد که خبر از پايان اعتراضات بدهند. بعضی ها خواهند گفت اين يک اختلاف خانوادگی در داخل رژيم اسلامی بوده که ديگر به پايان رسيده و آقای احمدی نژاد برای چهار سال ديگر هم بر ايران حکومت خواهد کرد. اما اين قرائت ها از وضعيت ايران درست نيستند. اگرچه ممکن است تظاهرات بيشتری پيش آيد و، در اين زمينه، سالگرد خيزش دانشجويان در نهم ماه جولای (18 تير) زمانی قابل رصد کردن است اما، بهر حال، مرحلهء نخست تظاهرات مربوط به انتخابات به پايان رسيده است. ولی اجازه دهيد برايتان روشن کنم که مرحلهء دوم مقاومت ملی چگونه خواهد بود:
تزلزل روز افزون آقای احمدی نژاد در داخل کشور، بعنوان کسی که در دور دوم رياست خود همچون يک غاصب نگريسته می شود، او را وادار خواهد کرد که دشمنان خارجی بيشتری اختراع کرده و ايران را به انزوای بيشتری بکشاند. ترکيب قيمت پائين نفت، نياز به رشد آرام تر نقدينگی بمنظور محدود ساختن تورم دايم التزايد، فرار انبوه سرمايه ها و خالی شدن بازار سهام، و نيز از دست دادن هرچه بيشتر مديران متبحر، تنها چند مورد از مشکلات پيش روی ايشان است؛ بطوری که او با موانعی فائق نيامدنی در راه ادارهء امور روزمرهء دولت روبرو خواهد بود. او به حداقلی از همکاری مردم برای ادامهء کار دولت خود نيازمند است که، بجای آن، در همه جا، با مقاومت شهری روبرو خواهد شد و اين وضع تا از کار بازماندن دولت او ادامه خواهد يافت.
روحانيون متنفذ، بخش های مهمی از مجلس و نهادهای ديگر از اين وضع ناراضی شده و احساس خطر خواهند کرد و توانائی او برای کنترل اوضاع را زير سئوال برده و از درون دولت اسلامی حاکميت او را مورد بی اعتنائی قرار خواهند داد. اين فلج نهائی نشانگر به پايان رسيدن مرحلهء دوم است.
پيش بينی در مورد مرحلهء سوم کار مشکلی است. آيا بخشی از سپاه پاسداران، خلاء ناشی از فروپاشی حاکميت و توانائی کار دولت را پر خواهد کرد؟ اگر چنين شود، پايه های مردمی رژيم بحداقل خواهد رسيد و روند سقوط اش تسريع خواهد گرديد. آيا اعتصابات گوناگون گسترش يافته و شعلهء تظاهرات وسيعی را در سراسر کشور دامن زده و مقامات رژيم را وادار خواهند کرد تا در مقابل فشار عمومی تسليم شده و راه را برای برقراری يک نظم دموکراتيک بگشايد؟ هيچگونه سناريوی دقيقی را نمی توان در مرحلهء فعلی قلم زد. اما پايان کار کاملاً روشن است.
حال به سرعت به امروز برگرديم و اذعان کنيم که راه پيش رو پر از خطر است. رژيم همين اخيراً يک هيئت سه نفره را برای تنبيه شرکت کنندگان در تظاهرات تعيين کرده است. اعضاء اين هيئت کسانی هستند که حدود بيست سال پيش مسئوول شکنجه و اعدام بی محاکمهء هزاران هموطن من بوده اند. پس از گذشته اين همه سال، هنوز صدای تجاوز و شکنجه و مرگی که در زندان های ايران روی داد در ياد هموطنان من زنده است. و اکنون همان آدم ها برگشته اند.
خانم ها و آقايان:
امروز من از شما تقاضا می کنم تا کمک کنيد که نورافکن توجه بين المللی بر آنچه در هفته های آينده رخ خواهد داد نيز متمرکز بماند. شايد اين تنها راه جلوگيری از اعمال بی رحمی های اين رژيم بر عليه کسانی باشد که تنها جرم شان گرد آمدن و بيان صلح آميز خواست هاشان است. از جملهء آنان زنانی هستند که بر عليه اينکه در دادگاه ها همچون موجودی بين انسان و حيوان با آنها رفتار می شود اعتراض می کنند. من از آن هراس دارم که با کنار ماندن از روشنائی توجه رسانه های جهان، کابوس دو دهه قبل برگردد.
دهش ديگر شما آگاه نگاه داشتن رهبران تان است از خشونت و بی رحمی سرکوب در ايران. دولت های شما بر اين اصرار ورزيده اند که در امور داخلی ايران دخالت نخواهند کرد. من اين تصميم را تحسين می کنم. هرگونه عملی از اين دست همان بهانه ای را به سرکوبگران خواهد داد که نيازمند آن هستند تا اختلافات مابين خود را حل و فصل کرده و هر آن کس را که برای آزادی می رزمد بعنوان عامل خارجی معرفی نمايند. اما اين کار آخر آنها نيست. آنها هرگونه اظهارنظری پيرامون حقوق بشر را نيز نوعی دخالت خارجی قلمداد می کنند و از ابهامی که بين اين دو مفهوم ايجاد می شود سود می جويند. اين نکته اهميت حياتی دارد که جهان آزاد به نام «واقعگرائی سياسی» به دام اين فريب بيرحمانه نيافتد. اعلاميهء جهانی حقوق بشر هيچ مرز ملی نمی شناسد و دفاعيات آن امری اخلاقی است که متضمن تعهدات متقابل دولی که آن را امضاء کرده اند می شود.
خانم ها و آقايان،
در روز 22 خرداد از تقويم ما و 12 ژوئن در تقويم شما جنبشی نو بدنيا آمده است؛ جنبشی که نه اسلامی و نه ضد اسلامی است؛ نه طرفدار سرمايه داری است و نه پيرو سوسياليسم و يا هر نوع ديگر ايدئولوژی و حکومت ديگری؛ به مناقشات سياسی پيش از تولد خود اعتنائی ندارد و بوسيلهء حرمت و، حتی بيش از آن، حاکميتی که برای صندوق رأی قائل است تعريف می شود. رهبر جکومت اسلامی و شورای نگهبان آن، با تأئيد يک انتخابات تقلبی، در برابر اين جنبش ايستاده اند. آنها در واقع راه را بر مردم بسته اند و پلی نيز در پشت سر باقی نگذاشته اند. اين جنبش ممکن است که بلافاصله به پيروزی نرسد و حرکت ها و بازايستادن های خود را داشته باشد. ممکن است که در حال حاضر ادارهء خيابان ها را از دست داده باشد اما، در هر حال، مردنی نيست.
روحيهء اين جنبش در هر خانه و محل کاری، چه دولتی و چه خصوصی، نفوذ خواهد کرد و کار دولت را چنان به توقف خواهد کشاند که راه خروجی برای ستمگران باقی نمانده و آنها را مجبور خواهد ساخت تا تسليم پيروزی حقوق بشر و دموکراسی در ايران شوند.
خانم ها و آقايان،
من امروز برای طلب همبستگی شما با هموطنانم، در راهپيمائی شان به سوی آزادی و عدالت، در برابرتان ايستاده ام.
۱ نظر:
ربع پهلوی : شلام
با ثروتی که از این ملت به چپاول بردید می توانیدسیصد هزار سال دیگر خوش باشید ولی سودای قدرت چشم شما را گور کرده و حقایق را نمی بینید
حتی کشور های عربی نیز سرنگونی نظام سلطنتی را می خواهند این دمکراسی شما هم که تقلبی از آب در آمد .
ربع جان برو خوش باش و تا می توانید مواد مصرف کن مثل بقیه خانواده ات و مشنکی را بچسب ترا چه به نظر و پیام
ارسال یک نظر