روز ۲۱ مرداد ۱۳۳۹ انتخابات بيستمين دوره مجلس شورای ملی برگزار شد . شاه پيش از اين گفته بود ما شاهد يک انتخابات آزاد و سالم خواهيم بود . اما تنها چند روز پس از آن پذيرفت که تقلب های گسترده و سازماندهی شده در انتخابات به حدی بوده که نمی تواند به اين انتخابات پشت گرمی داشته باشد . برای همين به نمايندگان انتخاب شده دستور داد استعفا دهند و با ابطال انتخابات دوباره آن را برگزار کنند .
شاه در آن زمان به شدت به يک انتخابات آبرومندانه و ظاهرا آزاد نياز داشت . جبهه ملی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به اين سو اجازه شرکت در هيچ انتخاباتی را نداشت . با اعلام اين که انتخابات آزاد است ، اين امکان فراهم شد تا دوباره به قدرت سياسی برگردند . اما شاه خيلی زود جواب انتخابات آزاد را داد و گفت : اين انتخابات ازاد شامل جبهه ملی نمی شود . اين ها خائن به کشور هستند و نبايد وارد مجلس شوند .
مهندس مهدی بازرگان ، ايت الله طالقانی ، دکتر يدالله سحابی و آيت الله سيد رضا زنجانی کسانی بودند که مستقيما مورد خطاب شاه بودند .
آن روزها هم اراذل و اوباش در سياست داخلی ايران نقش پررنگی داشتند . تعدادی از اين اراذل و اوباش به طرفداری از دولت به خانه ها و مجالس مخالفين و منتقدين حمله می کردند . درست مثل لباس شخصی های امروزی خودمان . انتخابات از ۴ مرداد ۱۳۳۹ شروع شد و در ۲۱ مرداد همان سال در شهرستان ها به پايان رسيد .
تقلب های دولتی که بنا بود يک انتخابات آزاد مورد توجه شاه را برگزار کند به حدی بود که امکان کتمان آن نمی رفت . شاه می خواست با آن پز بدهد و در ميان کشورهای آزاد دنيا سری در سرها داشته باشد . دموکراسی غرب را به شدت مورد انتقاد قرار می داد و بنا داشت يک سيستم جديد حکومتی که می توانست الترناتيوی برای جهان غرب باشد را به نمايش بگذارد . درست مثل امروز جمهوری اسلامی و ادعاهايی که دارد .
مخالفين و معترضين به تقلب در انتخابات ، به شاه متوسل شدند و نامه نوشتند که اين اقدام دولت در تقلب گسترده زير پا گذاشتن اساس مشروطيت است . سنگينی جو انتخابات ، افتراها و دخالت های گسترده دولت در انتخابات موجب شد که خواست همه ، ابطال انتخابات باشد . دانشجويان طرفدار جبهه ملی در ميدان جلاليه آن روز که حالا پارک لاله شده تحصن کردند و تعدادی از منتقدين هم در مجلس سنا .
دادستانی ابتدا برای خاموش کردن اين اعتراضات تعدادی از صندوق های رای را باطل کرد . همين اقدام دادستانی موجب شد که معترضين درخواست ابطال انتخابات را به شاه بدهند . شاه هم در ۵ شهريور در گفت و گو با عباس مسعودی مدير روزنامه اطلاعات گفت :"من هم از جريان انتخابات راضی نيستم . يک راه اين است که مجلس اعتبار نامه ها را بررسی کند و يک راه هم اين است که انتخابات ابطال شود . اما اين کار خلاف قانون است . بايد يک راهی برای آن پيدا کرد ..."
راهی که پيدا شد اين بود که از نمايندگان خواستند خودشان استعفا دهند . اينگونه هم اعتبار شاه حفظ می شد و هم می توانستند دوباره انتخابات را برگزار کنند . هر چند در انتخابات بعدی ، به حدی تقلب و دستکاری شد که شاه گفت : چاره ای نيست . انتخابات ابطال شد اما باز هم تقلب و نارسايی ها زياد است . با اين همه انتخابات را می پذيريم . "
تاريخ چه زود تکرار می شود . شباهت ها با سال ۱۳۳۹ زياد است . شاه با مردم و منتقدين کنار آمد . اما ايت الله خامنه ای راه هرگونه مصالح را بست . البته هنوز دير نشده و با توجه به اين که مردم هنوز او را مورد خطاب مستقيم قرار نداده اند ، می توان انتظار داشت که شورای نگهبان انتخابات را به مرحله دوم بکشاند و يا برای حفظ اعتبار ولايت فقيه ، از احمدی نژاد بخواهند استعفا دهد . همچنان که آن نمايندگان در سال ۱۳۳۹ برای حفظ اعتبار و آبروی شاه استعفا دادند . ايا اين رويا به واقعيت می پيوندد و يا برای يک بار ديگر ثابت می شود که اين رژيم روی شاه را سفيد خواهد کرد . بارهاشنيده شده که سران جمهوری اسلامی گفته اند : شاه بلد نبود چکار کند . اما ما بلد هستيم و می دانيم چه کنيم .
احتمالا منظورشان کوتاه نيامدن در برابر خواست مردم تا آخرين لحظه است. روزهای آينده همه چيز را روشن خواهد کرد .
سعيد علم الهدی
گویا نیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر