ای بر چماقداران ولی
ناحق نشین جای علی
از بس که پای منقلی
منگی ز چرت و تنبلی
آهای آهای، آسیـــــد علی
بزن به چاک، بی معطلی
ای نابکار خونخوار
ای با جنایت پیشه یار
کو چاره ات جز انتحار
یا الفرار و الفرار
آهای آهای، آسیـــــد علی
بزن به چاک، بی معطلی
ای ناجوانمرد پلید
دیوانه ی پر مکر و کید
ضحاک پیشت رو سپید
پایان کار تو رسید
آهای آهای، آسیـــــد علی
بزن به چاک، بی معطلی
ای رو سیاه دیو خو
با خون بگرفته وضو
درمانده ی بی آبرو
ای خلق ایران را عدو
آهای آهای، آسیـــــد علی
بزن به چاک، بی معطلی
دوران آقایی گذشت
وقت تن آسایی گذشت
شد هر چه فرمایی، گذشت
دیگر نمی پایی، گذشت
آهای آهای، آسیـــــد علی
بزن به چاک، بی معطلی
ای آیت زشتی و شر
ای مایه ی ننگ بشر
تو رهزنی، نه راهبر
شرمی نما، بس کن دگر
آهای آهای، آسیـــــد علی
بزن به چاک، بی معطلی
مام وطن بیدار شد
پیر و جوان هشیار شد
آماده ی پیکار شد
کار تو دیگر زار شد
آهای آهای، آسیـــــد علی
بزن به چاک، بی معطلی


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر